نه با طالبان نه با رژیم پوشالی!دوشادوش توده های آ زادیخواه ولایت غزنی

نه با طالبان نه با رژیم پوشالی! دوشادوش توده های آزادیخواه ولایت غزنی

لطفا فایل زیر را باز کنید :

Ghazni.docx

People’s war Fourth ISSUE

جنگ خلق نشریه سیاسی-خبری سازمان کارگران افغانستان

شماره چهارم،جوزای 1391 ، ویژه شهید رفیق مجید کلکانی

برای دسترسی به شماره چهارم، فایل زیر را باز کنید:

jangekhalq4.pdf

جنگ خلق نشریه سیاسی-خبری سازمان کارگران افغانستان شماره سوم ، ماه ثور 1391

برای دسترسی به شماره سوم

نشریه جنگ خلق ،به لینک «پیوند» ذیل

 مراجعه کنید

 

 

 

https://mlmprincipallymaoism.files.wordpress.com/2012/06/jan34.pdf

 

مرده باد عاملين حملات انتحاري اخير در ولايت قندهار

مرده باد عاملين حملات انتحاري اخير در ولايت قندهار

 

دو حمله انتحاري پيهم به روز چهارشنبه 17 جوزاي 1391 حدود هفتاد كشته و زخمي برجاي گذاشت. گروه «طالبان» مسئوليت اين حملات انتحاري را به عهده گرفت. قربانيان اين جنايت طالبان كوردل و وطن فروش، اكثر از غير نظاميان بوده اند، و به گفته مقامات مسئول رژيم پوشالي، حين وقوع حملات، از نظاميان اعم از خارجي و يا «داخلي» در محل خبري نبوده است! اين حملات از مرگبار ترين حملات طالبان طي ماه هاي اخير گزارش داده شده است. در جهاني كه امپرياليست ها با ادعا هاي دروغين خويش كشته شدن  يك «سياه» پوست در امريكا را تيتر مقالات متعدد و برنامه هاي رسانه يي فراواني  براي ماه هاي متوالي مينمايند، و اكت و اداي ضد-اپارتايدي سر ميدهند، و ميخواهند با اين ادعا هاي دروغين خويش، رد پاي شووينيسم امريكايي خويش را پنهان دارند، در كشور هاي جهان سوم، روزانه صد ها، و بل هزاران انسان بيگناه قرباني جنايات و آدمكشي هاي نيروهاي اشغالگر امريكايي و ساير امپرياليستان ميشوند. نيز جنايات و اشغالگري امپرياليسم است كه آفريننده و حمايت كننده دهها حزب ، سازمان و گروه افراطي در كشور هاي «حاشيه» گرديده، و گروه هاي افراطي، كه چيزي سواي «دست پنهان» امپرياليسم نيستند، جهت فريب توده ها، به «بهانه» مبارزه بر ضد اشغالگران، دست به كشتار توده هاي بيدفاع و ملكي زده، و غير نظاميان را طي حملات انتحاري به قتل ميرسانند. اين است ثمره » جنگ بر ضد تروريزم» يانكي هاي اشغالگر در افغانستان و اين است سناريوي «لشكر كشي به خاطر دموكراسي در عراق» نيرو هاي اشغالگر امريكايي-شركا در عراق و ساير كشور هاي قرباني مطامع امپرياليسم و توسعه طلبي امپرياليست هاي هار!

طالبان وحشي، اين مزدوران كثيف ارتجاع عرب و ارتجاع منطقه، به مثابه نيروهاي ساخته و پرداخته استخبارات سيا- آي.اس.آي، ميخواهند نقش «حريف فرضي» را از براي رژيم پوشالي كرزي اجرا كنند! با اين كار خويش، آنها، به توهم پراگني در ميان توده ها ادامه بخشيده، اعلام ميدارند كه: آنانيكه خواهان پيوستن به، و حمايت از دولت دست نشانده خارجي ها در كابل نمي باشند، ناگزير بايد با ايشان(طالبان) بپيوندند. در چنين شرايطي، نيروهاي وطن پرست واقعي، انقلابي هاي پيگير، و در راس همه نيروهاي مدافع خلق، ماركسيست-لنينيست-مائوئيست ها بايد با افشاگري هاي وسيع، و با تنوير اذهان در سطح ملي و بين المللي، مبارزه جهانشمولي را بر ضد طالبان و ارتجاع منطقه به پيش برده، و دست «پنهان » امپرياليزم در حمايت از طالبان و چگونه گي همدستي و همسويي «دولت پوشالي كرزي» و «طالبان» به مثابه دو پروژه موازي اشغالگران در افغانستان ، را آماج افشاگري ها و تحليل هاي فراگير و عيني خويش قرار دهند. ماداميكه فقر تئوريك و يا ناآگاهي از كنه امور، و يا هم انحراف خطي، سبب گردد كه بخشي از نيرو هاي مدعي مبارزه بر ضد امپرياليسم و اشغالگران، در مقابل طالبان سپر افگنند، و از گروه وحشي طالبان به مثابه نيرويي كه «واقعا بر ضد اشغلگران ميرزمند» ياد كنند، ديگر نمي توان در خصوص «مائوئيست» و حتي «انقلابي صرف» و حتي «وطن پرست » نبودن شان، شك و شائبه بر خويش راه داد! آري! اگر اين محاسبه تيوريك حاميان فكري طالبان، ناشي از فقر تيوريك باشد، بايد اين نقيصه رفع گردد. اگر ناشي از سانتيمانتاليزم «مبارزه مسلحانه»‌گرايي باشد، نيز بايد فقر تيوريك دارنده گان محاسبه تيوريك بر مبني حمايت از طالبان مرفوع گردد، و اگر پاي انحراف خطي در ميان باشد، بايد بر ضد چنين انحرافي توفيد، و به گونه علمي و عملي موضع گرفت. در غير آن، اين موضع گيري، نه تنها در ميان توده ها به توهم پراگني تدوام خواهد بخشيد، بل، بخشي از نيروهاي معتقد به انقلاب و مائوئيسم را نيز به گرداب انحراف خواهد كشانيد. گروه مزدور و طن فروش طالبان، هرگز بر ضد خارجي ها و اشغالگران نرزميده، بلكه به مثابه پروژه يي ساخته و پرداخته استخبارات امپرياليسم، و عمدتا امپرياليسم امريكا، در خدمت اشغالگران و امپرياليستان قرار دارد. بنا بر آن، با بررسي ماهيت موضع گيري هاي عملي و تئوريك طالبان، بايد به جنگ «مائويست» هايي كه به «همسويي» با طالبان دل خوش كرده اند، بايد شتافت. حملات انتحاري روز چهار شنبه كه قربانيان آن اكثرا توده هاي غير نظامي و مشتمل بر كراچي وان ها، دكانداران و …بوده اند، خود نشاندهنده آنست كه: طالبان همانگونه كه عمليات سالهاي قبل آنها نيز بران نهج رفته است، در كشتار مردم افغانستان، همدست با نيروهاي اشغالگر و دولت پوشالي،‌بوده، و در پيشگاه خلق افغانستان و تاريخ اين مرز و بوم، محكوم و مردود اند! هر گونه ادعاي «همسويي» و يا حمايت مستقيم و يا غير مستقيم از طالبان و يا مواضع ايشان، هر گونه «انك» مبارز بر طالبان زدن، هر گونه تاييد و لو به درجه خيلي كوچك از «جنگ طالبان بر عليه اشغالگران»، چيزي سواي تسليم طلبي و سپر افگندن در مقابل طالبان و به دنبالچه طالبان مبدل شدن بيش نخواهد بود. براي راه اندازي جنگ خلق، براي تلاش در راستاي اخراج قهري اشغالگران و درهم كوفتن و سرنگون ساختن دولت پوشالي و ماشين دولتي كهنه، براي ايجاد مناطق پايگاهي و قدرت سياسي سرخ طي جنگ ممتد خلق، بايد در سنگر تيوري و پراتيك،‌بر ضد اشغالگران و دنبالچه هاي ايشان( پوشاليان رژيم كرزي و طالبان-حكمتيار) موضع گيري راسخ داشت. در غير آن، توده هاي ستمديده ميليوني ما، كه هزاران داغ از جنايتكاران طالبي، جهادي،‌كرزيي و وطن فروشان خلقي-پرچم در دل دارند، هرگز بالاي نيروهاي مقاومت كننده و ناديان جنگ ممتد خلق اعتماد نبسته، و تزلزل مناديان جنگ خلق را به تمسخر خواهند گرفت. براي شتافتن به سوي سنگر هاي سرخ جنگ خلق، بايد از سپر انداختن در برابر طالبان و ساير پوشاليان پرهيزيد. بايد با مشت هاي آهنين بر دهان طالبان كوفت. بايد ايشان را نيز همانند دولت پوشالي آماج قرار داد. بايد از «عمدتا آماج قرار ندادن طالبان» دست كشيد و اعلام نمود: اي خلق هاي ستمديده! طالبان آنسوي سكه دولت پوشالي اند! بر ضد ائتلاف طالب-دولت پوشالي، به پا خاسته، به سوي اخراج قهري اشغالگران و دنبالچه هايشان از افغانستان روانه شويد!

آن بخشي از «مائوئيست» ها كه اظهار «همسويي»‌با طالبان ميكنند، با آنكه خود اعلام ميدارند كه طالبان چيزي جز نماينده گان فئوداليته و سيستم بيروكرات كمپرادور نيستند، با آنهم فراموش ميكنند كه مائوئيسم براي ما مي آموزد كه:

فئوداليسم، بورژوازي بيروكرات كمپرادور و امپرياليزم دشمنان خلق بوده، و حينيكه امپرياليست ها به اشغال كشوري دست مي يازند، اين فئوداليسم و بقاياي فئوداليته اند كه با تجاوزگران همدست مي نمايند، و زمينه ايجاد سيستم بيروكرات –كمپرادور را فراهم ميكنند. لهذا، مائوئيسم، مبارزه بر ضد فئودالها و بيروكرات –كمپرادور ها را در صدر برنامه احزاب انقلابي قرار ميدهد.

 نيز مائوئيست هاي سپر افگنده در مقابل طالبان، «فراموش » ميكنند كه صدر مائوتسه دون گفته است كه:

 

«هر كس كه در طرف خلق هاي انقلابي قرار بگيرد، انقلابي است. هر كس كه در طرف امپرياليزم، فئوداليزم و كاپيتاليزم بروكراتيك بايستد، ضد انقلابي است. كسي كه تنها در گفتار جانب خلق انقلابي را بگيرد ولي كردارش غير از آن باشد، يك انقلابي لفظي است.»

 

آنعده از «مائوئيست ها» كه با علم از اينكه طالبان همان نماينده گان سياسي فئوداليته و بروكرات هاي كمپرادور اند، هنوز پافشاري مي ورزند كه : طالبان بر ضد امپرياليستان و اشغالگران امپرياليست ميرزمند» چنين «مائوئيست» هايي در حقيقت، بر ضد مائوئيسم و آموزش صدر مائوتسه دون موضع گرفته اند. اين «مائوئيست» ها،‌حتي در حرف نيز «طرف» فئوداليزم و مدافعان سيستم بيروكرات-كمپرادور (طالبان وحشي) را گرفته اند. اين «مائوئيست» ها، حتي كمتر و حقير تر از «انقلابي لفظي» اند. اين «مائوئيست» ها، حتي در حرف نيز انقلابي نيستند. لزوم موضع گيري بر ضد سپرافگني هاي اين نيروها، از اهم موارد مبارزه بر ضد منحرفان جنبش انقلابي است.

براي ما دفاع از آموزش انقلابي صدر مائو از اهميت اساسي برخوردار است. موضع گيري بر ضد چنان «مائوئيست» ها كه بر خلاف آموزش صدر مائو ، از «مبارزه» نيرو هاي فئودال كمپرادور بر ضد امپرياليزم حرف ميزنند، موضع گيري بر ضد انحراف و تسليم طلبي بوده، و جوهر موضع انقلابي مائوئيست را تشكيل ميدهد. اگر در  نيپال، خائنان به مائوئيسم، با كريتينيسم پارلماني، خواستند اصالت مائوئيسم را به بازي بگيرند ( و شاد و پيروز از آب بدر نيامدند) اينك در افغانستان، با تسليم شدن تيوريك در قبال روبناي سياسي فئودال-كمپرادور ها ، بخشي از نيروهاي مدعي مائوئيسم، ميخواهند با تز مائوئيستي مبارزه بر ضد دشمنان خلق، بازي كنند! اين «بازيگران» افغاني نيز عاقبتي بهتر از پراچندا-بهاتراي نداشته، و اما: مائوئيسم و مائوئيست ها، در سنگر هاي داغ مبارزه بر ضد هر گونه انحراف و تسليم طلبي، به سوي جنگ ممتد خلق و درهم كوفتن قهري اشغالگران و دنبالچه هايشان روانه اند،  و  روانه خواهند بود!

 

                                      زنده باد ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم

 

                                 مرده باد مدافعان بورژوازي بيروكرات كمپرادور، فئوداليسم و امپرياليزم

 

                                     زنده باد جنگ خلق!

 

                                     به پيش در راستاي اخراج قهري اشغالگران و دنبالچه هايشان از

 

افغانستان

                              

                               سازمان كارگران افغانستان(ماركسيست-لنينيست-مائوئيست،عمدتا

مائوئيست)

 

 

 

پيام تسليت براي همه مائوئيست ها و نيروهاي دموكرات انقلابي به مناسبت درگذشت رفيق «آذر درخشان»

پيام تسليت براي همه مائوئيست ها و نيروهاي دموكرات انقلابي به مناسبت درگذشت رفيق «آذر درخشان»

 

رفيق آذر درخشان، رفيقي از تبار و پروز «كلارا ها»َ، «روزا ها»، «كولانتاي ها» و ساير انقلابي زنان شامخي كه ردپاي شان بر جاده مارپيچ تكامل جوامع بشري نقش بسته است، و چراغ انديشه شان، هنوز فرا راه ما روشنايي مي بخشد، به جاودانه گان پيوست. از دريافت خبر وفات آن انقلابي زن نستوه،‌خيلي غمين شديم، و مراتب تسليت خويش را به سازمان «دسته زنان هشت مارچ ايراني- افغانستاني»،‌از طريق شان به نيروهايي كه هنوز درون حزب كمونيست ايران(ماركسيست-لنينيست-مائوئيست) به مائوئيسم باورمند اند، و به قاطبه مائوئيست هاي دنيا و نيروهاي دموكرات انقلابي، اعم از ايراني و غير ايراني تقديم داشته، و در سوگ وي، مصراعي از رودكي سمرقندي را، اندكي «دست كاري »  نموده ، از سر ناگزيري مي نويسيم:

                                      مرگ چنان «نستوه زن» نه كاري است خرد!

 

رفيق آذر درخشان، بر نهج فمينيسم پرولتري رفت، و ديگران را هم آموخت تا بدانند كه جز از پرويزن ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم، نمي توان به دركي روشن از ستمگري هايي كه در جوامع مرد سالار و طبقاتي بر زنان اعمال ميگردد، دست يافت. نيز اين رفيق آذر درخشان بود كه به درخشنده گيي تام، براي همگان مبرهن ميداشت كه جز با فمينيسم پرولتري، و جز با اتكا و دسترسي به سلاح ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم نمي توان به جنگ تيرگي و شب پرستان شتافت. از دست رفتن چنان فرزانه زن پيكارگر، ضايعه يي بزرگي است از براي جنبش فمينيسم انقلابي. نيز مائوئيست هاي انقلابي، نبود انقلابيي نستوه چون او يي را به ماتم مي نشيند. با اينهمه، ما باورمنديم كه جنگل پر بار خلق، سرو هايي آزاده چون او تقديم خواهد نمود. آنچه مايه رنج است آنست كه در شرايطي كه ارتجاع مسلط بر جهان كوشش مي نمايد كه با «فرار مغز ها» و با حربه هاي زور ، زر و تزويز، جلو ظهور و رشد شخصيت هاي انقلابي را بگيرد، و بويژه عرصه را كاملا «مذكر» وانمود نمايد، در چنين شبي ظلماني، از دست دادن انقلابيوني چون رفيق «درخشان» بسي دردناكتر از آنست كه بتوان در سطوري محدود بدان پرداخت. در حقيقت، با آنكه چنانكه نوشتيم از جنگل پربار خلق، «آذر «هايي درخشانتر ممكن است برجهد، اما تا زمانيكه جاي خالي اين «آذر» پر شود،‌پرولتارياي ايران و سراسر جهان، فقدان اين انقلابي فرزانه را حس خواهد نمود، و جاي خالي وي، بر ديده گان پرولتر زنان گريستن را خواهد سرود. سازمان كارگران افغانستان، يادمان اين انقلابي زن مائوئيست را گرامي داشته، و براي رهروان راه خارايين وي، توانش و پايايي بيشتر در كوره هاي داغ و سنگر هاي هژبرين مبارزه خواستار بوده، و اميدوار است كه رفقاي وي، چه در ايران و چه در ساير كشور ها، دوشادوش توده هاي ستمديده، بر ضد امپرياليزم و ارتجاع توفيده، تا سپيده دمان كمونيسم، دمي نياسوده، و تا گسترش جهاني كمونيسم، خواب را برخويش حرام داشته، و حينيكه جامعه برابر و بي طبقه بر سراسر جهان سايه گسترد، باز يادمان انقلابي «آذر»هاي درخشان خويش را گرامي و بلكه گرامي تر داشته، و تنديس هاي ايشان را سپاسمندانه برافرازند!

 

زنده باد فمينيسم پرولتري و پدرام باد يادواره انقلابي رفيق آذر درخشان

پرولتر زنان سراسر جهان، بر ضد مردسالاري متحد شويد!

زنده باد ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم !

جنگ خلق تا كمونيسم!

 

سازمان كارگران افغانستان(ماركسيست-لنينيست-مائوئيست،عمدتا مائوئيست)

 

Organization of the Workers of Afghanistan (Marxist-Leninist-Maoist, principally Maoist) appreciates the attempt to reconstruct the International Communist Movement toward building a new International Organization of the Maoist Parties and Organizations.

 

Monday,June 4, 2012

Organization of the Workers of Afghanistan (Marxist-Leninist-Maoist, principally Maoist) appreciates the attempt to reconstruct the International Communist Movement toward building a new International Organization of the Maoist Parties and Organizations.

 

We adhere to the resolution passed by M-L-M parties in May first, 2012. We are thankful to Maoist Road weblog which serves for a call to unity of M-L-M parties and organizations. We believe that to achieve the ultimate goal of a new international to wage the world people’s war successfully, there is urgent need of creating an embryonic center for Maoist parties. RIM was partially such a center, but, the dominance of Avakianist trend, and then, Prachandist revisionism, led it towards dissolution. To day, there is no room for such revisionist trends in new international Maoist center. There is no space for post-Maoism of Avakian, or revisionism of Prachanda in World Communist Movement. Those parties whom feel sympathy for such revisionist roads, are also revisionists, and are not apt to be included in new international communist center. So, we stand for reconstruction of the world communist movement within a new international center based in Maoism. To unite the world communist movement, it is necessary to uphold, and defend chairman Gonzalo’s contribution to Marxism. So, we stand for an international based in unity of Maoist Parties and organizations, and we stand for Chairman Gonzalo, as center of unity of world Maoists. He is the greatest living Marxist-Leninist-Maoist in the world, and Gonzalo Thought, gives much serious points to international line of communist Maoist parties and organizations. So, there will be no new and serious communist center without reference to Chairman Gonzalo and his all-powerful thought. PCP today still is the banner of people’s war internationally. So, active participation of that party is the need of the day. We ask from that party, as it shared in RIM, must also share in new international communist center, as a red fraction. Marxism-Leninism-Maoism, principally Maoism, as scientific ideology of international proletariat, must be upheld, defended and applied by all members of this new center. Our organization is only for people’s war. So, we only recognize Maoism, and we reject all revisionism and reformist trends which falsely call themselves communists!

We believe that some of the participants of new international communist center may still adhere some elements of Avakianist dominant line of previous center (RIM). So, a two lines struggle within the new center must be waged from the beginning. This can only be done if we uphold Maoism. It was chair Man Gonzalo who formulated Maoism, so he has given the greatest and all true interpretation of Maoism. So, red line of chairman Gonzalo, which is nothing than Maoism itself, must be upheld and waged in new international communist center.

 

Long life formation of a new world Maoist Center

Long Life Marxism-Leninism-Maoism,principally Maoism

World People’s war until communism!

Note:

The above article also has been published in www.maoistroad.blogspot.com at:

http://www.maoistroad.blogspot.com/2012/06/organization-of-workers-of-afghanistan.html