نمونه یی از سانسور انترنتی که بوسیله «جمهوری» کثیف «آخندی» ایران اعمال میشود!

نمونه یی از سانسور انترنتی که بوسیله «جمهوری» کثیف «آخندی» ایران اعمال میشود!

 

«جمهوری» کثیف آخندی ایران، به گواهی تاریخ بیش از سه دهه خون و خیانت آن، پیوسته به سرکوب آزادی بیان و سایر آزادی های دموکراتیک اقدام ورزیده است. صحبت کردن از نقض آزادی های دموکراتیک در مقایسه با سایر جنایتکاری های «کبیر» این «جمهوری» کاملا رنگ می بازد! هم زمان با پا گرفتن «جمهوری» اسلامی ایران، ده ها هزار کمونیست، چپگرای و انقلابیون وطن پرست مورد سرکوب، توهین و تحقیر و سرانجام کشانیدن به پای دار قرار گرفت. شیرازه  سازمان های مترقی انقلابی نظیر چریک های فدایی خلق ایران، از سبب کشتار ها و دربند کردن های دسته جمعی بوسیله آخندان، از همه گسست. فرار میلیونها ایرانی به خارج ازایران، قتل های عام دسته جمعی، شکنجه های وحشیانه زندانیان سیاسی، ظهور پدیده ی شوم «تواب» در زندانهای سیاسی، و سرانجام، به تمامی از عرصه بیرون راندن نیرو های روشنفکر از عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، «دست آورد» سیاه و لکه های ننگ بر دامان «سپید» آخندان و «جمهوری » سرکوبگر آخندی شان است. آخندیسم، هیچگاهی به آسایش خاطر نتوانسته بالای خلق های آزادیخواه و عدالت طلب ایران حکمرانی کند. از همین رو بوده است که رژیم خیانت پیشه آخندی، پیوسته به سرکوب توده ها، و امحای فزیکی مخالفین مبادرت ورزیده است. با اوج گرفتن نارضایتی های توده ها، رژیم خون وخیانت آخندی، دست به «ابداعات» عوامفریبانه، نظیر روی کار آوردن به اصطلاح آخند های «میانه رو» نیز زده است. اما، سیر حوادث به اثبات رسانید که آخند ، آخند است، و «میانه رو» و «تندر رو» در قاموس اندیشه قهقهرایی حاکم بر ایران معنای بنیادینی نداشته و نخواهد داشت. از همین رو است که برای ایرانیان، فرقی میان «محمد خاتمی» و » احمدی نژاد» هرگز وجود داشته نمی تواند. از آنجاییکه «جمهوری» آخندی ایران، به مثابه دزد انقلاب خلق های ایرانی، پایگاه اجتماعی وسیعی در میان طبقات ستمدیده هرگز نداشته است ، لهذا، رژیم جنایت پیشه بر سر اقتدار، همیشه دست به سرکوب زده، و آزادی بیان و عقیده را به » سیمرغ و کیمیا» مبدل نموده است که از آن فقط نامی باقی مانده است. این رژیم خونخوار، همانگونه که بالای شهروندان خویش ستم روا میدارد، بالای مهاجران و به خصوص مهاجران افغانی نیز از انواع ستمگری کارگرفته، و در این راستا، شوونیسم وحشیانه  خویش را برملا داشته است. از آنجایی که دسترسی به انترنت، میتواند وسیله خوبی باشد جهت پخش و دریافت خبر و معلومات ، ودر نتیجه، میتواند خطر بالقوه و نیز باالفعل برای رژیم جنایت پیشه محسوب شود، لهذا این رژیم، دست به سانسورگری در سطح «ماهواره » یی زده، و مانع رسیدن معلومات دست اول و مورد نیاز برای ایرانیان گردیده ، و نیز نمی گذارد که فریاد های ستمدیده گان ایرانی به گوش سایر انسانهای زحمتکش در سایر کشور ها برسد. همچنان، تجربه «بهار عربی» را برخی از » سیاست دانان» جمهوری آخندی، قسمی به تحلیل گرفته اند که: بایستی جهت جلوگیری از همچو «بهار» هایی، میزان دسترسی به انترنت، از لحاظ کمی و کیفی را باید به حد اقل رسانید.

چنان یک داوری ضد دموکراتیک و بربری منشانه، تا کی میتواند مانع و سد طوفانو سیلان خشم طبقات ستمدیده گردد؟جالب آنست که رژیم آخندی، نه تنها سایت های خارجی «خطرناک» را سانسور و تحریم میکند ، بلکه ، حتی «وبلاگ» های درون مرزی خویش، و و سایر وبلاگهای مربوط به ایرانیان بروزن مرزی را که به نوعی با ایرانیان درون مرزی تماس برقرار میکنند، را زیر مراقبت و سانسور جدی قرار میدهد. اینک به ذکر نمونه یی از وحشی گری، تمدن ستیزی و دشمنی با دگر اندیشی رژیم کثیف می پردازیم:

تعدادی  از server (سرور) های وبلاگ رسان، دارای امکانات زبان فارسی وجود دارد که توسط ایرانیان، و تقریبا اغلب مستقیم و یا غیر مستقیم بوسیله رژیم آخندی، نظارت و کنترل میشود. مشهور ترین شان، بلاگفا، پرشین بلاگ، بلاگسپات و… میباشد. ایرانیان درون مرزی وبیرون مرزی از این سرویس ها استفاده میکنند. زیرا که این وبلاگها خدمات رایگان عرضه میکنند. شاید در بادی امر چنین به نظر برسد که عرضه خدمات رایگان، خود «خدمتی » از سوی آخندها در جهت زمینه سازی بهتر برای پخش افکار و آثار ایرانیان باشد. حاشا و پرگست که چنین نیست! در صورت چنین احتمال به دور از «جاغور» آخند ها امکان پذیر می بود که آنها را اندکی تحمل پذیری و تحمل دگراندیشان میداشتند. حال آنکه آخند ها در طول بیش از سی سال حاکمیت منحوس خویش، دیگر اندیشان را به رگبار بسته و به چوبه دار کشانیده اند. اگر وبلاگهایی خلاف موازین «آخندی» به نشر مواد اقدام ورزد، بوسیله دستگاه های کنترل و فیلتر گوش به فرمان آخند ها، کشف و شناسایی گردیده، و مسدود میگردند. نمونه تازه و زنده این مورد، وبلاگ ذیل است:

www.jmiran.persianblog.ir

پرشین بلاگ، یعنی ارائه کننده خدمات به وبلاگ ذیل، خویشتن را «بزرگترین جامعه انترنتی ایرانیان» میخواند. اما این » بزرگترین جامعه انترنتی ایرانیان» نیز آخند زده، و بازیچه دستان آخندهای دشمن آزادی بیان میباشد. وبلاگ مذکور که حاوی مطالب سیاسی –اجتماعی از نقطه نظر طبقه کارگر وسایر طبقات ستمدیده بوده، و از موضع دموکراسی پرولتری حرف میزد، به خار چشم آخند ها مبدل گردیده، و آنرا مسدود کردند.

زمانی که آن وبلاگ فعال بود، و مواد آن بوسیله سایر وبسایت ها و رسانه های دموکراتیک و کمونیستی اقتباس و پخش مجدد میشد، عده یی سکتاریست پیدا شده بودند و اعلام میداشتند که: گرداننده گان این وبلاگ، خود را » جمعی از مارکسیست-لنینیست-مائوئیست های ایرانی» خواند اند ، حال آنکه ایشان نخست یک جمع نیستند، بلکه آنهمه نبشته، مال یک نفر بیش نیست.»

 رفقای افغانستانی گرداننده گان  وبسایت «شورش» ، اعتراض مملو از دشنام سکتاریست ها را خردمندانه پاسخ نبشتند ، و بیان داشتند که : مهم خط صحیح آنهاست، و نه کمیت. و نه حتی اسم ویا اسم مستعار داشتن شان قابل درنگ ومایه نگرانی است.

وبسایت های «شورش» ، «شعله جاوید»، » سه عقرب»، «بابا»و…به نشر مطالب رفقای «جمعی از مارکسیست-لنینیست-مائوئیست های ایرانی » پرداختند که البته با این کار خود، دین انترناسیونالیستی ودموکراتیک خویش را ادا کردند. اما، نگره سکتاریستی، بالاخره به کام دل خود رسید: وبلاگ رفقای ایرانی ما، که به چشم سکتاریست ها حقیر وغیر قابل اعتنا می آمد، به خار چشم رژیم آخندی بدل گردیده بود. حالا کین سکتاریسم را از آن «جمع» می بایست آخندیزم بکشد! همین بود که آن وبلاگ را بستند. آوخ که رژیم های خون آشام و دیکتاتور، ولو که در آستانه مبدل شدن به قدرت اتومی، و بل دارنده گان سلاح هسته یی هم باشند، از آنجایی که بنیاد ضد مردمی دارند، چقدر تنها اند، وچقدر همیشه در ترس و وحشت به سر می برند. رژیم آخندی ایران نیز، با آنهمه «دم و دستگاه» عشوه دهنده اش به غرب، از یک «وبلاگ» چنان به ستوه آمده، و از مواضع انقلابی و زبان توده یی آن، چنان به عرق مرگ افتاد که درب آنرا بسته، و مادامیکه میکوشی آنرا بگشایی، برای مراجعه کننده گان چنین پیامی، به یادگار گذاشت:

دسترسی به وبلاگ مورد نظر طبق دستور مقامات قضایی یا عدم رعایت قوانین سایت امکان پذیر نیست.

The requested weblog has been blocked due to a Terms Of Service violation

 

بستن این وبلاگ، چراغ سرخی است برای سایر وبلاگهایی که دارای

 

 محتویات ضد رژیمی و یا دیگر اندیشانه اند. از این به بعد، کاربران

 

وبلاگ، دو راه در پیش خواهند داشت:

 

یا آنکه ایشان باید به خنثی نویسی روی آورده، و دست به نشر مطالب

 

ملی ، مترقی و دیگر اندیشانه نزنند، و یا اینکه، باید کوله بار خود را از

 

خدمت وبلاگهای رژیمی بربندند. در غیر آن، هر آن باید منتظر بسته

 

شدن وبلاگهای خویش باشند!ً

 

آری، آخند ها که دست شان به خون مردم ستمدیده ایران آغشته است، به رنگ سرخ، به فارسی و فرنگی ( وفرنگی چه بسا از برای دلخوشی لیبرال های فرنگ) حکم مسدود ساختن یک وبلاگ دیگراندیش و مترقی را » طبق دستور مقامات قضایی» صادر میکنند تا باشد که روح خبیث خمینی دشمن توده های ستمدیده ایران، در دوزخ شاد گردد!

رفقای سازمان کارگران افغانستان، بسته شدن آن وبلاگ را که حاوی مواد غنی تئوریک و انقلابی بود، یک ضایعه واقعی دانسته، و مراتب نفرت خویش را نسبت به رژیم اجرا کننده این سیاست ضد دموکراتیک برای هزارم بار ابراز میدارد. امیدواریم که رفقای ایرانی ما از این حادثه ، بیش از پیش بر کینه طبقاتی خویش نسبت به دشمن طبقاتی افزوده، و به کار و پیکار انقلابی خویش ادامه بخشیده، و دچار یاس و خسته گی نشوند. به قول هوشنگ ابتهاج سایه، شاعر بزرگ ایران:

 عنان تا در کف نامردمان است

ستم با مرد خواهد کرد نامرد!

 

مرده باد رژیم ضد مردمی و جنایتکار آخندی ایران

مرده باد امپریالیسم جهانی و سایر سگان مرتجع دست نشانده اش

زنده باد دموکراسی و پاینده باد پرچم آزادی بیان

در راه سرخ سوسیالیسم به پیش

سازمان کارگران افغانستان

(مارکسیست-لنینیست-مائوئیست،عمدتا مائوئیست)

حوت 1390

بیان دیدگاه