پوشالی بودن رژیم دست نشانده کابل، برای صدمین بار مبرهن گشت!

پوشالی بودن رژیم دست نشانده کابل، برای صدمین بار مبرهن گشت!

 

 

رژیم دست نشانده کابل که عروسکی نظیر حامد کرزی در «راس» آن قرار دارد، نه تنها از کوچکترین پشتوانه و حمایت مردمی برخوردار نیست، بلکه پیوسته، توده ها را در تیر رس خویش قرار داده، و پوشالی بودن و دست نشانده بودن خویش را آشکار ساخته است. امروزه حتی لیبرال ها و آنعده از «روشنفکران» سر به آخور غرب، که می بایست از حامیان پر و پا قرص آن باشند، با مشاهده افتضاحات مکرر و ناکامی های پیهم رژیم پوشالی، خود را ناگزیر از انتقادات شدید و اظهار انزجار از آن میکنند! این امر، خود نشاندهنده آنست که پوشالیان و دولت پوشالی شان چقدر حقیر و فضیح اند!

سردمداران رژیم پوشالی که لاف در دست گرفتن سررشته امور را پس از سال 2014 میزدند، اینک با مواجه شدن با ضربات سرسام آور حملات شانزدهم اپریل به ولایات کابل، لوگر، پکتیا و ننگرهار، چنان دست و پاچه شده اند که در پاسخ به پرسش های مکرر خبرنگاران ضمن اشاره شان به ضعف شدید رژیم، جز پرت و پلاگویی و رجز خوانی های طفلانه، چیزی در چنته ندارند. کریم خلیلی، معاون کرزی، نزدیک بود که به دوزخ و با برهان الدین ربانی ملحق شود. عمارت پارلمان مورد حمله به اصطلاح طالبان قرار گرفت. افتضاح آور تر آنست که: یکی از وکلا میگفت که : وی و جمعی از وکلا، که خود را بیدفاع یافته بودند، دست به سلاح برده، و برای نجات جان خویش به دفاع پرداختند! حملات سازماندهی شده بر مرکز و شماری از ولایات، درست یک روز بعد از واقعه گریختن حدود 400 نفر تروریست افراطی (که اغلب وابسته به گروه طالبان و سایر شبکه های اسلامیست بنیادگرا بودند،) از زندان منطقه مرزی بانو در پاکستان میباشد. بنابر این، ادعای طالبان مبنی بر آغاز دور جدید حملات شان، که از آن به «حملات بهاری» یادکرده اند، میتواند آن سر دیگر خویش را، در سیاست ها و دسیسه های » پشت پرده» دولتمردان پاکستانی، و جنگجویان افراطی وابسته به آنها داشته باشد. بیش از یکصد و چهل هزار نیروی خارجی که افغانستان را در اسارت دارند، اینک در منجلاب تضاد های ذات البینی و غرقه شدن در سیاست بازی های خویش چنان گیر افتاده اند که هر سناریویی که خود طرح میکنند، جز بیان آشکار افتضاح و شکست های پیاپی شان، چیزی دیگری در قبال نداشته و نخواهد داشت. واضح است که ده ها دستگاه و سازمان استخباراتی و جاسوسی بیگانه در حوادث و رخداد های «داخلی» افغانستان دست دارد. امروزه افغانستان به کانون تشنجات و رزمایش های جاسوسی-ضد جاسوسی نیروهای اشغالگر و سایر متحدان مرتجع شان مبدل گردیده، و رژیم های مرتجع همسایه این کشور نیز، عملیات جاسوسی و ضد جاسوسی خویش را در کابل متمرکز نموده اند. بنابر آن، بی دلیل نیست که به مصداق «هیچ زاغی بی داغ نمی ماند» میتوان حملات به سفارت خانه های آلمان، جاپان، انگلستان و روسیه را به بررسی گرفت. رسیدن دامنه حملات به چهارراهی زنبق، (یعنی حوالی محل اقامت «رسمی
» کرزی) خود نشاندهنده ضعف فوق العاده رژیم محتضری است که با نابودی خویش، جز روسیاهی تاریخی به میراث نخواهد گذاشت. حتی تسلیم شده گان بدنامی نظیر فیض الله جلال استاد دانشگاه کابل ( که زمانی سفزایی بود، و بعد از افشای دست داشتن اش در دستگیری رهبر آن سازمان، به خیل تسلیم شده گان پیوست) نیز اینک شرم و رودر بایستی با امپریالیستان و رژیم کوکی شان را ناگزیر اندکی کنار گذاشته، و اعلام میدارند که: این حملات نشان میدهد که برای رژیم کرزی هیچ چیزی باقی نمانده است!

آری! امروزه حتی مرتجعان و تسلیمیانی نظیر جلال، پوشالی بودن رژیم را اعلام میدارند!

رژیم پوشالی که به زور سرنیزه امپریالیزم براریکه قدرت نشسته است،و با لبه تیز خنجر خونریز اشغالگران «دوام » یافته است، اینک در گیرودار تضاد های ذات البینی اشغالگران، و در کشاکش رقابت های خونین رژیم های ارتجاعی همسایه افغانستان، چنان گیر افتاده است که حتی، نمی تواند در محدوده کابل نیز نفسی ولو برای یک ثانیه به راحتی بکشد. نیروهای بدنام و جنایتکار جهادی که مانند گرگان درنده در کابینه و پارلمان موضع گرفته اند، همگام با اشغالگران و متجاوزان، دامنه سرکوب و اختناق را چنان گسترش داده اند که برای طالبان جنایتکار و روسیاه تاریخ «مجالی» و لو پوشالی دست و پا شده تا اعلام دارند که: نبرد های ویرانگرانه و وحشیانه شان، در مقابله با خارجی ها، و بر ضد دولت دست نشانده است.

امپریالیستان امریکایی و سایر امپریالیستان و شرکا، میخواهند دو گزینه را ارائه دهند:

یا با دولت پوشالی یا با «طالبان». از آنجاییکه سررشته هر دو گزینه، بدست جنایکاران امپریالست و اشغالگران است. بنابرآن، خواست ارتجاع بین المللی آنست که مردم افغانستان را به هر نحوی که شده، سرکوب و منقاد داشته، و از تشکل ضد امپریالیستی شان جلوگیری به عمل آورند. حال آنکه، توده های میلیونی ستمدیده کشور، طی بیش از ده سال جنگ و اشغالگری بیگانگان امپریالیست، دریافته اند که : نیرو های جهادی، طالبان و دولت پوشالی ، همه مربوط به کمپ ارتجاع و دشمنان خلق های آزادیخواه کشور اند. بنابر آن، اکنون بیش از هر وقتی، زمینه تشکل و بسیج انقلابی توده های میلیونی میسر گردیده، و رسالت انقلابی نیروهای مائوئیست میباشد تا با ارائه یگانه گزینه و یگانه راهکار تا آخر صحیح یعنی جنگ ممتد خلق، توده ها را بر ضد امپریالیزم، فئودالیزم و بیروکرات-کمپرادور ها بسیج انقلابی کنند. تنها با بوجود آوردن دولت دموکراسی نوین، یعنی با پیریزی قدرت خلق یعنی قدرت سیاسی سرخ است که میتوان برای افغانستان آینده یی و آزادیی متصور بود. سناریوهای ناکام و بدنامی نظیر سیستم پارلمانی و جمهوری فدرال، قبل از آنکه حتی بویی از عملی شدن شان به مشام رسد، از پیش، از آنجایی که حامل و حامی فئودال-کمپرادور ها است، محکوم به شکست بوده، و رژیم به اصطلاح ریاستی کرزی، قبل از انقضای رسمی دوره ریاست جمهوری نامنهاد وی، شکست عملی خویش را مبرهن داشته است. در نتیجه معلوم گردیده است که: زیر درفش استعمار و تحت حاکمیت ارتجاع، هیچ سناریو، و هیچ گونه نظام سیاسیی نمیتواند قادر به حل حد اقل 5 فیصد مشکلات مردم باشد. برای توده های میلیونی ما یگانه راه مطمئن، یگانه راهی که مربوط به خودشان میباشد، همانا راه اندازی جنگ خلق و ایجاد قدرت سیاسی نوین میباشد. بگذار عده یی وجدان باخته و به پستی گراییده، بر نعش کثیف دولت پوشالی فریاد و شیون بردارد! توده های میلیونی ما، با مشاهده هرگامی که ارتجاع به قهقرا و شکست میگراید، بیش از پیش مصممانه در راستای وارد کردن  شکست های قطعی تر بر ارتجاع آماده میشوند! ما شادی میکنیم، و مرگ رژیم پوشالی   را آغازی نیکوبرای ستمدیده گان میخواهیم. باشد که با بسیج انقلابی طبقات ستمدیده یعنی با آغاز جنگ خلق، بتوانیم راه را به گونه درست و حقیقتا انقلابی آن آغاز کنیم! سازمان کارگران افغانستان، از سویی شهادت دهها هموطن بی دفاع ما را که طی حملات راکتی و انتحاری حمله کننده گانی که «طالبان» مسئولیت شان را به عهده گرفته اند، برای خانواده های داغدار شهدا تسلیت عرض کرده و نفرین بیکران به طالبان و افراطیون اسلامگرای میفرستد، و از طرفی دیگر، ضعف بیش از حد رژیم پوشالی را در حملات اخیر برای توده های میلیونی گوش زد نموده، و خلق کبیر میهن را برای خیزش های ظفر نمون بر ضد دولت پوشالی تا رسیدن به پیروزی، فرامیخواند. اتحاد انقلابی مائوئیست ها که تکامل خویش را در ایجاد حزب کمونیست افغانستان متجلی خواهد ساخت، میتواند راهنمای توده های میلیونی در امر پیشبرد ظفرآسای جنگ خلق باشد. بنابر آن برای همه نیروهای مائوئیست است تا براساس اصول، به گونه اصولی با هم نزدیک شده، و بر اختلافات غیر اصولی فایق آمده، سکاندار کبیر رهبری کشتی انقلاب افغانستان در بحر سرخ رزم گردند.

 

 

مرده باد قاتلان خلق افغانستان در حملات 16 اپریل

مرده باد رژیم پوشالی کرزی و حامیان بین المللی اش

زنده باد تشکل انقلابی زحمتکشان افغانستان تحت رهبری پرولتاریا

به پیش در راستای پی ریزی حزب کمونیست فراگیر افغانستان

زنده باد مارکسیسم-لنینیسم-مائوئیسم

جنگ خلق آری! هر گونه استراتیژی دیگر، خیر!

زنده باد انقلاب دموکراتیک نوین!

در راه سرخ سوسیالیزم به پیش!

 

سازمان کارگران افغانستان(م.ل.م)

بیان دیدگاه