نفرین به تسلیم طلبان و مرتدانی که بوسه بر خنجر خونریز امپریالیسم و ارتجاع می زنند!

 

نفرین به تسلیم طلبان و مرتدانی  که بوسه بر خنجر خونریز امپریالیسم و ارتجاع  می زنند!

 

امپریالیزم جهانخوار، دشمن خلق های ستمدیده است. خلق های ستمدیده و فقیر، در سراسر دنیا بر ضد فقر، بی عدالتی و ستمگری به مبارزه خویش ادامه میدهند. امپریالیزم میکوشد تا در صفوف احزاب و سازمانهای پیشاهنگ پرولتری رخنه کرده، و با استفاده از توهمات طبقاتی برخی از عناصر خرده بورژوازی که در لای سازمانهای انقلابی خزیده اند، آن سازمانها را به سوی تسلیم طلبی و بوسه زدن بر خنجر خونریز امپریالیزم سوق دهد. جنبش انقلابی افغانستان نیز طی عمر پراز فراز و نشیب  خویش، شاهد خیانتگری های عناصر خرده بورژوا به انقلاب و مارکسیسم بوده است. این امر، پدیده تصادفی نبوده، بلکه ناشی از قانونمندی مبارزه طبقاتی است. طی پروسه مبارزه طبقاتی، همه طبقات هواخواه انقلاب اجتماعی، بر مبنای درجه انقلابیت خویش، وارد عرصه میشوند. در این میانه، پیگیرترین، استوارترین، و یگانه طبقه تا آخر انقلابی همانا پرولتاریا میباشد. خرده بورژوازی، بر مبنای ماهیت نوسانی خویش، طی پروسه انقلاب دموکراتیک نوین، از آنجایی که تحت ستمگری های رژیم های فئودال-بیروکراتیک-کمپرادور قرار دارد، از سویی رخ به سوی انقلاب و پرولتاریا دارد، اما از سویی دیگر، ماهیت بورژوایی وی، آنرا مستعد هرگونه خیانت ورزیدن به آرمان انقلاب و تنها ماندن پرولتاریا میسازد. آنعده از اعضای تشکلات انقلابی پرولتری که از طبقه خرده بورژوازی برخاسته اند، در صورتیکه آموزش انقلابی مارکسیسم را به درستی درک نکرده باشند، نیز هنگام قرار گرفتن در بستر امتیازات امپریالیستی جهت خریدن وجدان انقلابی شان، به انقلاب پشت نموده و در منجلاب خیانت به انقلاب غرق میشوند. نیز خرده بورژوا ها، شدیدا مستعد به ترک مبارزه انقلابی حین مواجهه با شرایط سرکوب و اختناق بوده، و به انحای گوناگون، بزدلانه از عرصه بیرون رفته، و یا تسلیم قدرت قهار طبقات استثمارگر حاکمه و ارتجاع بین المللی میشوند. میتوان تعبیر مشهور کارل مارکس کبیر را که میگفت: من مارکسیست نیستم، اشاره یی از سوی آن رهبر کبیر پرولتری راجع به خصلت نوسانی و غیر قابل اعتماد خرده بورژواهایی دانست که لاف مارکسیست بودن میزدند، اما شخصیت» انقلابی «شان شدیدا متزلزل و شکننده بوده است. آری! ارتجاع «زرنگ» که «همه گی جا رنگ رنگ است»، پیوسته در کمین نشسته است تا نیروهای انقلابی را شکار و اغفال نموده، و آنها را به ورطه خیانت به انقلاب و ایدئولوژی دورانساز طبقه کارگر بکشاند. سرود انقلابی معروفی میگفت که: » ارتجاع گر چه زرنگ است/ همه گی جا رنگ رنگ است/ به روان چه گوارا/ به استالین توانا/ نگذارم ارتجاع را.» خیلی ها دردناک است که می بینی که رفیقی که این سرود را زمانی به لب داشت، به روان چه گوارا و به استالین توانا پشت نموده، و از پس خنجر میزند! خیلی ها دردناک است که رفقای دیروزی، «نارفیق» از آب بدر می آیند، و تسلیم زرنگی ارتجاع گردیده، و در چنان وضعیت کثیف، فکر میکنند که با پیوستن به گردان دموکراسی بورژوایی، زرنگی به خرج داده اند.! آری! نواده های کاوتسکی مرتد، منادیان «دموکراسی»بورژوایی و رهروان «فوکویاما»، بیچاره تر از آن و نا-کار-آمد تر از آن اند که پیوستن شان به ارتش ارتجاع سبب تضعیف صفوف پرولتاریا گردد. پرولتاریای جهانی، شاهد خیانتگری های هزاران خرده بورژوای کثیف بوده است. خرده بورژواهایی که زمانی حتی از «دیکتاتوری پرولتاریا» حرف میزدند، اما سرانجام، با قرار گرفتن در لبه پرتگاه خیانت، بر ضد پرولتاریا و بر ضد شورش بر حق توده های ستمدیده قرار گرفته، و در پرتگاه کثیف خیانت به انقلاب، جاودانه سقوط نموده اند. از زمان آغاز حاکمیت پوشالی رژیم وطن فروش خلق-پرچم، شمار کثیری از انقلابیون، نیروهای چپی و کمونیستان انقلابی (مائوئیست ها) عمدتا به منظور فرار ازدم تیغ بی دریغ جلادان خلقی –پرچمی ترک کاشانه نموده، به کشورهای همسایه و سایر کشورها، از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا، عازم شدند. پر واضح است که مقاومت برخی از گروههای انقلابی، هرچند به شکل غیر منظم، بر ضد رژیم پوشالی طی سالیان عمر کثیف آن رژیم ادامه داشت، اما آن مقاومت ها که بر مبنای خط صحیح ومائوئیستی استوار نبودند، و به ویژه پس از شهادت کادر های مرکزی آن سازمانها، نتوانستند به نتایج مثبت و سازنده قدرت نوین در امر مبارزه بر ضد سوسیال-امپریالیزم روس و رژیم پوشالی دست نشانده آن، منجر شوند.آنهایی که به خارجه پناه بردند، به سه بخش تقسیم میشوند

1-    بخشی از آن عناصر و نیرو ها ، در جای و محیط های نو، استحاله نموده، و با مبارزه وداع گفتند

2-    برخی ها ضمن ادعای مبارزه، مواضع تسلیم طلبانه و یا غیر اصولی پیش گرفته از شاهراه انقلاب منحرف شدند.

3-    بخشی دیگر ، متعهد به انقلاب و راه رهایی زحمتکشان بوده، و تا امروز مبارزه خویش را بر ضد ارتجاع ملی و بین المللی ادامه میدهند.

 

آن عده ازعناصر خاین به انقلاب که به تسلیم طلبی روی آوردند، درحقیقت ماهیت خرده بورژوایانه شان بر تعهد انقلابی شان چربیده، آنانرا در قهقرای تسلیم طلبی وسرانجام ارتداد نگونسار ساخت. عناصر استحاله شده نیز به مارکسیسم بزرگترین خیانت ها را مرتکب شدند که آن خیانت ها نیز «بیس» طبقاتی خرده بورژایانه آنها را نشان میدهد. واضح است که برخی از  مرتدان و استحاله شده گان ، دارای بیس طبقاتی از سایر طبقات استثمارگر نیز بوده اند. اما این عمدتا خرده بورژوازی، و مواضع منطبق با توهمات خرده بورژوازی بود که زمینه ساز استحاله و ارتداد را در میان آن نیروهای خاین به انقلاب فراهم نمود.

امروزه، در شرایطی که بیش از  یکصد و چهل هزار سرباز اجنبی زیردرفش امپریالیستان افغانستان را اشغال نموده، و رژیم پوشالی دست نشانده خویش را به وجود آورده اند، بخش دیگری از عناصر سابقا چپ و کمونیست و یا مدعی کمونیست بودن، چه در داخل و چه در خارج از مملکت، تسلیم آمال ضد توده یی امپریالیزم و ارتجاع گردیده، با تسلیم طلبی ها و ارتداد ورزی ها، بوسه بر خنجرخونین اشغالگران و متجاوزان و قاتلان خلق های ستمدیده و بی دفاع افغانستان میزنند. در شمار این خاینان «نوین» عمدتا عناصری که  تازه به خارجه «پناه» برده، شامل میباشد. همچنان ، برخی  از عناصرو شخصیت هایی که از سابقه درخشان مبارزه و مقاومت ضد سوسیال امپریالیستی برخورداراند نیز در شمار این تسلیم طلبان «نوین» شامل میباشد. این تسلیم طلبان و مرتدان، تسلیم عشوه ها و امتیازدهی های نیروهای ارتجاع بین المللی گردیده، و به انقلاب و اندیشه دورانساز طبقه کارگر پشت نموده اند. سازمان کارگران افغانستان نفرین بیکران خویش را  به همه «افغان» هایی که به انقلاب و اندیشه انقلابی خیانت ورزیده و در خارجه، و عمدتا در غرب لمیده اند، بیان داشته، و ازهمه نیروهای انقلابی و کمونیست انقلابی میخواهد تا در اتخاذ مواضع محکم و انقلابی بر ضد تسلیم طلبان و مرتدان، از هیچ تلاشی دریغ ننموده، و مرتدان را بی نقاب ساخته، و از صفوف با افتخارپرولتری بیرون برانند. سازمان ما نیز با آنکه عمدتا در داخله متمرکز بوده و فعالیت دارد، دارای شماری کدر های خارجه نشین نیز میباشد که هر کدام بنابر دلایلی در خارج از افغانستان به سر میبرند. دراینشمار، برخی ها با تعهد راستین گام زده،و در آرزوی بازگشت به وطن و پیشبرد مبارزه انقلابی در داخل کشور اند. متاسفانه عده انگشت شماری نیز از اعضای سازمان را سراغ گرفته ایم که بر انقلاب و مارکسیسم پشت پا زده، و با مبارزه انقلابی وداع گفته، و در لجن زار تسلیم طلبی و ارتداد غرقه شده اند. این عده عناصر مرتد، شایایی و توانایی سپاریدن راه خارایین انقلاب پرولتری را نداشته، وهمانگونه که  مرتدان خرده بورژوازی درهمه سازمانها و احزاب انقلابی درهمه کشورها میکنند، به انقلاب خیانت ورزیده، و بنابرآن، از صفوف سازمان وتشکیلات ما رانده شده اند. سازمان ما تلاش به خرج میدهد تا با راه اندازی مبارزه دو خط در سطح ملی و بین المللی، مرزمیان انقلابیون و تسلیم طلبان را روشنتر از پیش کند. آری! برای تسلیم طلبان و مرتدان در صفوف سازمان ما جایی نیست. ما با تمام نیرو، مراتب نفرت خویش را ازعناصر خودفروخته، وجدان باخته وخاین به انقلاب ابراز داشته، و یک باردیگر،به تجدید تعهد برای ادامه مبارزه برضد ارتجاع ملی وبین المللی می پردازیم.

 

افتخار به انقلابیون پرولتری که به هیچ صورتی درفش سرخ مبارزه را بر زمین ننهاده ونخواهند نهاد!

 

نفرین به خرده بورژوا ها و سایرعناصرکثیفی که به انقلاب و مارکسیسم-لنینیسم-مائوئیسم خیانت نموده اند!

 

نفرین به کسانیکه دربدل کسب امتیازات از بورژوازی و ارتجاع ، در حق توده های میلیاردی ستمدیده خیانت میکنند!

به پیش در راستای راه اندازی جنگ ممتد خلق

پیروز باد انقلاب دموکراتیک نوین!

در راه کمونیسم به پیش!

سازمان کارگران افغانستان (م.ل.م)

ششم حمل 1391

 

بیان دیدگاه